بیعت رضوان در قرآنپیمان شجره ، پیمانی که میان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و مسلمانان، در سال ششم هجری و در غزوه حدیبیّه منعقد شد. ۱ - بررسی تاریخیپیامبر (صلی الله علیه وآله) به رغم نبردهای پیشین با قریش ، در ذیقعده سال ششم همراه با جمعی از یاران خود و با ۷۰ شتر برای قربانی به قصد زیارت خانه خدا و برگزاری حج عازم مکه گردید. در میان شتران، شتر ابوجهل که در بدر به غنیمت ، به دست مسلمانان افتاده بود، وجود داشت. شمار مسلمانان، به نقل جابربنعبدالله انصاری ۱۴۰۰ نفر [۲]
السیرةالنبویه، ج۳، ص۳۰۹.
[۳]
تاریخ ابن خیاط، ص۴۸.
و به نقل قتاده و سعید بن مسیب ۱۵۰۰ نفر بودند. برخی با احتساب شتران که هر شتر برای ۱۰ تن بود، مسلمانان همراه را ۷۰۰ تن تخمین زدهاند. [۶]
السیرةالنبویه، ج۳، ص۳۰۹.
در این سفر از همسران پیامبر امّسلمه همراه مسلمانانبود.با رسیدن خبر حرکت رسول خدا، مشرکان بر آن شدند تا مانع ورود مسلمانان به مسجد الحرام شوند. ۱.۱ - آمادگی برای جنگ۲۰۰ سوارنظام به فرماندهی خالدبن ولید یا عکرمةبنابی جهل در محلی به نام بَلْدَح در حومه مکه اردوگاه زدند. از طرف پیامبر (صلی الله علیه وآله) بُسربنسفیان خزاعی برای آگاهی از اخبار مکه بدانجا رفت و سپس بازگشت. خالد بن ولید با سپاهش آن قدر نزدیک شد که میتوانست اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را ببیند. پیامبر (صلی الله علیه وآله) عبّاد بن بشر را باسپاهی فرمان داد تا در مقابل آنان بایستند و اصحابش را سامان داد. آنگاه نماز ظهر را به صورت نماز خوف خواندند. شب هنگام پیامبر (صلی الله علیه وآله) حرکت کرد تا به حدیبیّه ، در ۹میلی مکّه، رسیدند. پس از توقف در حدیبیّه، پیامبر (صلی الله علیه وآله)، ابتدا خراش بن امیه خزاعی را بر شتر خویش سوار کرد و به سوی قریش فرستاد تا به آنان اعلام دارد که به قصد عمره آمده است و اراده جنگ ندارد. چون خراش نزد آنان رفت، مشرکان شترش را پی کرده، خواستند تا او را بکشند که برخی مانع شدند و امکان بازگشت او را فراهم ساختند. [۹]
جامعالبیان، ج۱۳، ص۱۱۱.
[۱۰]
روحالمعانی، ج۱۴، ص۱۶۱.
سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) خواست تا عمر را بفرستد؛ اما او عذر آورد و عثمان را پیشنهاد کرد. مقرر گردید عثمان به آنان خبر دهد که برای زیارت کعبه آمدهاند و پس از آن بازخواهند گشت. عثمان در بلدح قریشیان را از قصد خویش آگاه کرد. [۱۱]
المغازی، ج۲، ص۶۰۰-۶۰۱.
۱.۲ - فراخوانی به بیعتتأخیر سه روزه عثمان، از سویی موجب گردید که برخی از آن جهت که عثمان عمره خود را به جا آورد، بر او حسرت خورند [۱۲]
المغازی، ج۲، ص۶۰۱،
و از سوی دیگر موجب شایعه قتل او شد. [۱۴]
جامع البیان، ج۱۳، ص۱۱۱.
پیامبر (صلی الله علیه وآله) چون این شایعه را شنید در حالی که زیر درختی نشسته بود [۱۵]
السیرة النبویه، ج۳، ص۳۱۵.
فرمود: تا قوم [۷] را از پای درنیاوریم اینجا دور نمیشویم. سپس مردم را به بیعت فراخواند، [۱۶]
جامع البیان، ج۱۳، ص۱۱۱.
به همین جهت این پیمان، بیعت شجره نیز نام یافتهاست.از میان حاضران تنها جدّبن قیس بود که پشت شترش پنهان شد و بیعت نکرد. [۱۷]
جامع البیان، ج۱۳، ص۱۱۲.
[۱۸]
التکمیل والاتمام، ص۳۸۹.
در اینکه نخستین بیعت کننده با پیامبر (صلی الله علیه وآله) چه کسی بود از جابر انصاری نقل شده اول کسی که به بیعت برخاست امام امیرمؤمنان (علیه السلام) بود و پس از او ابوسنان عبداللهبن وهب اسدی و سپس سلمان فارسی بیعت کردند. برخی نیز از عبدالله بن عمر یا ابوسنان [۲۲]
جامع البیان، ج۱۳، ص۱۱۲.
(یا سنان) [۲۵]
المغازی، ج۲، ص۶۰۳.
بن وهب اسدی نام بردهاند. گفتهاند که عمر در این ماجرا پس از همه بیعت کرد. [۲۶]
فتح الباری، ج۷، ص۵۷۹.
۲ - مفاد و پیامدهای بیعتهمراهان پیامبر در برابر اقدامهای احتمالی قریش متعهد شدند پیامبر (صلی الله علیه وآله) را تنها نگذاشته، در برابر آنها استقامت کنند. [۲۷]
جامع البیان، ج۱۳، ص۱۱۰.
در این بین برخی مفاد پیمان را استقامت تا پای جان دانسته [۲۸]
مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۶.
[۳۰]
انسابالاشراف، ج۱، ص۴۴۱.
و برخی دیگر مقاومت را به اندازه توان عهدکنندگان محدود میکنند. [۳۱]
السیرةالنبویه، ج۳، ص۳۱۵.
[۳۲]
جامعالبیان، ج۱۳، ص۱۱۲.
احتمالا پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر آن بود تا تجربه فرار برخی مهاجران در احد تکرار نگردد. از بکیر بن اشج نقل است که مردم بر مرگ بیعت کردند؛ اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بر آنچه استطاعت دارید (پیمان ببندید). [۳۳]
جامعالبیان، ج۱۳، ص۱۱۲.
تدبیر بهنگام پیامبر در انسجام بخشیدن همراهان برای رویارویی با خطر احتمالی از جانب قریش و نیز شاید جلوگیری از تکرار تجربه تلخ فرار برخی مهاجران در جنگ احد موفقیت بزرگی به همراه داشت. در پی انتشار خبر بیعت، مشرکان به هراس افتاده، با بازگشت عثمان و جمعی از مسلمانان [۳۴]
روحالمعانی، ج۱۴، ص۱۶۲.
و ارسال نمایندگان در پی مصالحه برآمدند [۳۵]
المغازی، ج۲، ص۶۰۴.
و در نهایت قضیه با صلح حدیبیّه پایانیافت.۳ - در قرآنخداوند این پیمان را پیمان با خود میداند [۳۶]
جامع البیان، ج۱۳، ص۹۹-۱۰۰.
: «اِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعونَ اللّهَ یَدُ اللّهِ فَوقَ اَیدیهِمفَمَن نَکَثَ فَاِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ ومَن اَوفی بِما عهَدَ عَلَیهُ اللّهَ فَسَیُؤتیهِ اَجرًا عَظیما.. بیگمان کسانی که با تو بیعت میکنند، در واقع با خداوند بیعت میکنند. دست خداوند بر فراز دست ایشان است، پس هرکس که پیمان شکند همانا به زیان خویش پیمان شکسته است و هرکس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند، زود است که به او پاداش بزرگ ببخشد».همچنین خداوند با نزول آیهای رضایت خویش را از آنان بیان داشت: [۳۸]
جامعالبیان، ج۱۳، ص۱۱۰.
«لَقَد رَضِیَ اللّهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَکَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم واَثبَهُم فَتحًا قَریبا ومَغانِمَ کَثیرَةً یَأخُذونَها و کانَ اللّهُ عَزیزًا حَکیما.. به راستی که خداوند از مؤمنان چون با تو در زیر آن درخت بیعت کردند، خشنود شد، پس میدانست که در دلهایشان چیست و آنگاه آرامش را بر آنان نازل کرد و به پیروزیای نزدیک پاداششان داد و نیز غنایمی بسیار که به آن دست یابند و خداوند همواره نیرومند سنجیدهکار است». به جهت همین آیه بود که بیعت، نام رضوان یافت. [۴۲]
مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۴.
رضایت خداوند صرفاً به جهت مبایعت نبود، بلکه خداوند با آن صدقشان را دانسته است. [۴۳]
التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۷۴.
[۴۴]
المغازی، ج۲، ص۶۲۱.
۳.۱ - برداشت برخی مفسران اهل سنتبرخی از اهل سنت تلاش کردهاند با استناد به پارهای اخبار ضعیف رضایت خداوند در این آیه را جاودان و ابدی بدانند؛ به نقلی پیامبر (صلی الله علیه وآله) آنان را برترین ساکنان زمین دانست [۴۵]
صحیح البخاری، ج۵، ص۷۵.
و بنا به خبری ضعیف بیعتکنندگان این بیعت وارد جهنم نخواهند شد. [۴۶]
فتحالباری، ج۷، ص۵۶۲.
ابنحجر از علاء بن مسیب از پدرش نقل میکند که با براءبن عازب ملاقات کردم و گفتم: خوشا به حال تو، با پیامبر همراه بودی و با او زیر درخت بیعت کردی! گفت: ای پسر برادر! تو نمیدانی ما پس از آن چه کردیم. [۴۸]
فتح الباری، ج۷، ص۵۷۱.
طوسی مینویسد که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در خیبر امیرمؤمنان، امام علی (علیه السلام) را به محبوب و محب خدا و رسول ستود، در حالی که طلحه و زبیر از پیمان بستگان بودند. چگونه اینان (که با هم در جنگ جمل جنگیدند) با هم جمع میشوند؟ و نیز مینویسد که خداوند از آنان که زیر درخت با پیامبر (صلی الله علیه وآله) پیمان بستند و مؤمن بودند، به هنگام بیعت، راضی بود، پس آنان که بعدها نقض عهد کردند و به بیراهه رفتند مشمول رضوان الهی نیستند.به جهت تکرار بحث رضایت خداوند از مؤمنان در آیه ۱۰۰ توبه ، برخی این آیه را نیز درباره همینان دانستهاند: [۵۲]
مجمع البیان، ج۵، ص۹۷.
«والسّبِقونَ الاَوَّلونَ مِنَ المُهجِرینَ والاَنصارِ والَّذینَ اتَّبَعوهُم بِاِحسن رَضِیَ اللّهُ عَنهُم ورَضوا عَنهُ واَعَدَّ لَهُم جَنّت تَجری تَحتَهَاالاَنهرُ خلِدینَ فیها اَبَدًا ذلِکَ الفَوزُ العَظیم.. وپیشروان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکوکاری از ایشان پیروی کردهاند [۲۳] خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از او خشنودند و برای آنان بوستانهایی آماده کرده است که جویباران از فرودست آن جاری است و جاودانه درآناند. این رستگاری بزرگ است».۴ - سرانجام درختدرخت سمره یا اراک که پیمان شجره زیر آن بسته شده بود، به زودی ناپدید شد. گفتهاند: درخت را سیل از بین برد. به نقل از سعیدبن مسیب از پدرش، سال بعد مسلمانان نتوانستند درخت را بیابند؛ [۵۵]
صحیح البخاری، ج۵، ص۷۷.
اما از جابر نقل است که میگفت: اگر امروز بینا بودم محل درخت را به شما نشان میدادم، [۵۶]
صحیح البخاری، ج۵، ص۶۳.
بنابراین محل درخت، تا آخر عمر دراز جابر، قابل تعیین بود، با اینکه درخت تا آن زمان یا خشکیده یا به گونهای از بین رفته بود.برخی برآناند که درخت تا زمان خلافت عمر برپا بود. در آن زمان به او اطلاع دادند که گروهی از مردم بر گرد درخت جمع میشوند و عبادت میکنند، پس دستور داد تا آن را قطع کنند. [۵۷]
فتحالباری، ج۷، ص۵۶۹.
دستور عمر از آن رو بود که عمل مسلمانان را به گونهای بتپرستی میدانست، چنانکه آوردهاند که عمر گفت: میبینم شما را که به عزّی بازگشتید. آگاه باشید که از امروز هر کسی به مانند آن بازگردد او را میکشم، چنان که مرتد کشته میشود. سپس دستور داد تا آن را قطع کنند. [۵۹]
شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۸.
ابن حجر نیز به اسناد صحیح از ابن سعد از نافع به بازداری عمر از عبادت در زیر درخت و سپس دستور به قطع آن سخن دارد [۶۱]
فتح الباری، ج۷، ص۵۶۹.
، به هر حال پس از گذشت اندک زمانی، اثری از درخت نماند؛ نیز بنا به گزارشهاییدر جای درخت، مسجدی بنا شد که هنوز باقی است. [۶۲]
ارشاد الساری، ج۶، ص۳۴۹.
۵ - فهرست منابعارشاد الساری فی شرح صحیح البخاری؛ انسابالاشراف؛ بحارالانوار؛ تاریخ خلیفةبن خیاط؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القرآن الکریم، ابنعربی؛ التفسیر الکبیر؛ التکمیل والاتمام لکتاب التعریف والاعلام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الدرالمنثور فیالتفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ السیرةالنبویه، ابنهشام؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید؛ صحیحالبخاری؛ الطبقات الکبری؛ الغدیر فی الکتاب والسنة والادب؛ فتحالباری شرح صحیح البخاری؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المعارف؛ المغازی؛ مناقب آل ابی طالب. ۶ - پانویس
۷ - منبع[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/۶/۴۹.htm دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بیعت رضوان». |